سلام یکی ازدوستانم به مشکل برخورده من هرچی بهش میگم راهی نداره و باید فراموشش کنی قانع نمیشه و میگه حتما یه راهی هست که برش گردونم به سمت خودم.دوستم بیست و هشت سالشه.یه خواستگار داشته خواستگارشم باهاش یه مدت دوست بودن و بعد اومدن خواستگاری.بعد از سه ماه خواستگارش بهش گفته تو ************ چت با دوست داشتی و نمیتونم این مسیله رو هضم کنم و رابطه برای من تموم شده هست ونمیخوام ازدواج کنم دیگه.جلوی خونواده شم لیست مکالمات تلفنی و ************ چت رو نشون مادر دوستم داده و اینجوری باهاش تا کرده.دوستم هرچی بهش میگه من نمیدونستم دوستم داشتی و نمیدونستم قصدت ازدواج بود خواستگارش بهش گفته من نمیتونم حتی اگه بعد از ازدواج خیلی خانوم باشی و با خودم باشی فقط اما باز هم نمیتونم به عنوان یه مرد مسیله رو هضم کنم.خواستگارش خیلی دوسش داشته و دوستم شدیدا پشیمونه.در ضمن دوستت خواستگارشم اصلا ندیده و فقط ************ چت داشتن و تماس تلفنی از راه دور.این خواستگار و دوستش دوتاشون دوستمو میخواستن و از دوستم خوششونم اومده بود سر همین مسیله این خواستگار و دوستش سر دوستم رابطه شون به هم خورد.دوستم راهکار میخواد اینم بگم ************ واقعی با دوستش نداشته.خواستگارش تحقیق کرده لیست مکالمات و پیاما رو گیر آورده اما نه از طریق دوست صمیمی و هفت ساله اش.ظاهرا از طریق مخابرات اقدام کرده بود.